از زمانیکه «برنارد برلسون» روش تحلیل محتوا را به عنوان روشی مستقل نامگذاری و تعریف کرد، بیش از نیم قرن میگذرد. در این مدت، این روش کاربردهای بسیاری در تجزیه و تحلیل وسایل ارتباط جمعی داشته است. طبق گزارش نشریهی «ژورنالیسم اندمس کامیونیکیشن کوارترلی» تعداد مقالات چاپ شده که به عنوان نتایج تحقیقات تحلیل محتوا آن به چاپ رسیده، از ۳/۶ درصد در سال ۱۹۷۱ به ۸/۳۴ درصد در سال ۱۹۹۵ افزایش یافته است. روش تحلیل محتوا برای پژوهشگران علوم انسانی، فرصتهای گوناگونی را جهت استفادهی منظم از فراگیرترین شکل مدارک مربوط به امور انسانی -یعنی محتوای ارتباطات- فراهم میآورد. با وجود این پژوهشگری که میخواهد روش تحلیل محتوا را به کار گیرد، نیازمند آگاهی از مخاطرات بسیاری است که مقابل استفادهکنندهی بی-احتیاط، بیبهره از تخیل یابیفکر قرار داد.