رمان سگ پیرامون ارتباط میان انسان و حیوان نوشته شده است. شمیت در این کتاب، تنهایی انسان را در تلخترین و غمگینترین حالتش توصیف میکند و نشان میدهد که چطور یک حیوان میتواند همدم انسان شود و ضربات عاطفی سنگین گذشته را تسکین دهد. او تبعات فجایعی را که در جنگ جهانی دوم برای یهودیان اتفاق افتاده بررسی میکند و نشان میدهد که گاهی زخمهایی که بر پیکر روان انسانی بر جای ماندهاند، تا سالها بی هیچ تغییری تازه میمانند و با کوچکترین یادآوری دوباره مثل روز اول سر باز میکنند.
این رمان داستان پزشک هشتادسالهای به نام ساموئل را بیان میکند که پس از فوت همسرش برای فرار از تنهایی سگی از نژاد بوسرون را به خانهاش میآورد. او در طول داستان سگهای زیادی را از دست میدهد؛ ولی پس از مرگ دلخراش آخرین سگش طاقت نمیآورد و خودش را میکشد. باقی رمان توسط نامهای که ساموئل برای دخترش به جا گذاشته پیش میرود.
داستانی کوتاه و خوشخوان از اشمیت. تقریبا توی تمام آثارش این مثبت اندیشی و جنبهی خوش زندگی هست... توی این داستان در کنار رنج و درد انسان، از بخشش حرف میزنه. و همینطور از رابطه با حیوانات که میتونه نجات بخش باشه؛ و چقدر زیبا اونجایی که میگه: وقتی ما توی اردوگاه و کوره آدم سوزی نفس آخر رو میکشیدیم، خدا کجا بود؟
5
حالخوبکن ✨
سرگرمکننده 🧩
گیرا 🧲
آموزنده 🦉
بسيار شيرين بود، اگر هيچ شناختي از رابطه ي خود و حيوانات ندارين براي چشيدن عشق و رابطه ي بين انسان و حيوان مناسب هست.
5
حالخوبکن ✨
اجرای روان 🎙️
آموزنده 🦉
برای آدمایی که خودشون سگ دارن چقدررر خط به خط کتاب قابل لمسه