اگر چه از مشروطه تا جنبش ملی و پس از آن سیاست، مواضع، روشها و رفتارهای قدرتهای بیگانه مانع عمدهای در راه پیشرفت عمومی ایران و به ویژه توسعه سیاسی و رشد و تکامل طبیعی مردم سالاری نوپای ایرانی به شمار میآمد، اما این نباید ما را به دام فرافکنی بیفکند و از علل و عوامل درونی که اساسیتر و بنیادیتر بودند غافل کند. حقیقت این است که چه در مشروطه و چه در نهضت ملی علت و عامل اصلی عقب گرد و رکود درونی بود و علل و عوامل بیرونی همواره همچون یک علت پیرو و تبعی عمل میکردند. اما هر ملتی در راه پیشرفت و تعالی با چنین موانع و دشواریها و افت و خیزهایی خواه ناخواه رو در رو خواهد شد و مهم این است که نشاط و شادابی و امیدواری را که سرمایه اصلی حرکت در این راه است از دست ننهد. آنچه مهم است این است که از راه نیفتیم در راه افتادن مهم نیست. اگر از جنبش مشروطه و جنبش ملی تنها باید یک درس و یک پیام بگیریم آن این است که این حرکتها به روشنی گواهی میدهند که ملت بزرگ ایران زنده و پویاست و همچنان در راه رسیدن به آرمانهای بزرگ خویش به پیش میرود.