به جرأت میتوان گفت که آموزش و پرورش مهم ترین عرصهی هر کشوری در امر پیشرفت و توسعه است. چرا که نیروی انسانی که تربیت آن بر عهدهی وزارت آموزش و پرورش گذاشته شده شالودهی پیشرفت تمام کشورهای توسعه یافته را تشکیل میدهد.
امروزه تمام کشورهای در حال توسعه به این نتیجه رسیدهاند که ترقی و پیشرفت در کشوری اتفاق نمیافتد مگر اینکه در آن جامعه نیروی کار و تفکر خوبی تربیت شود و آموزش و پرورش ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و مسئولین هر روز دنبال راههایی جدید برای ایجاد تغییر در ساختارهای کهنه و قدیمی هستند تا با پویا نمودن این نهاد جامعهای امیدوار را بوجود آورده و تعالی جامعه را محقق نمایند.
در این نوشتار تلاش شده تا نگرشی کوتاه به روند انجام و اجرایی نمودن طرحی به عنوان طرح شهاب که سالهاست در آموزش و پرورش ایران جامهی عمل پوشیده داشته باشیم و همچنین تجربههای شخصی که در کنار فعالیت چندین ساله در امر آموزش و پرورش و ارتباط با معلمان، مدیران، معاونین، دانش آموزان و همچنین اولیای ایشان به دست آمده به آگاهی خواننده برسد.
بدون شک خوانندهی این اثر مدیرانی خواهند بود که قصد و نیتشان اجرای هر چه بهتر و باشکوهتر طرح شهاب بوده و یا معاونینی که درگیر این طرح میباشند و یا آموزگارانی که آموزش و پرورش انجام و اجرای این طرح سنگین و در عین حال اثربخش را بر عهدهی آنها نهاده و یا دانش آموزان و اولیای ایشان که دغدغهی آینده دارند و هر تصمیمی که در آموزش و پرورش گرفته شود تأثیر مستقیم روی سرنوشت و زندگی آنها خواهد داشت.