«اعتقاد به مهدویت» صرف نظر از جایگاهش در باورهای دینی، چه تاثیری در زندگی فردی و اجتماعی باورمندان دارد؟ به عبارت دیگر اگر افراد و جوامعی بدان معتقد باشند از چه مزایایی برخور دارند که اگر معتقد نباشند. از آن مزایا محروم اند؟ این باور چه کارکردهایی دارد؟ چه نقشی در حیات فردی و حیات اجتماعی دارد؟ این پرسشها به نوعی به یک سؤال بسیار قدیمی باز میگردد و آن این است که اصولا فایده امام غائب چیست؟ امامی که حضور فیزیکی در جامعه ندارد چگونه می تواند در آن جامعه تأثیرگذار باشد و مردم چگونه میتوانند از ایشان بهره ببرند؟ طرح کارکردهای مهدویت یک نگاه جامعهشناختی هم محسوب می شود یعنی در مقایسه دو وضعیت فرد (اعتقاد به مهدویت با عدم آن) سلوک فرد چگونه خواهد بود چنان که در اجتماع نیز مورد مطالعه قرار می گیرد که جامعه باورمند به مهدویت چه تفاوت های شهودی با جامعه ناباورمند دارد. این سوال مبنای نگارش این نوشتار است و امید است بتوان پاسخی در خور برای آن ارائه نمود و البته ممکن است دارای کاستی هایی باشد که نیازمند همافزایی جمعی و یاری فرهیختگان است و از آنجا که نسل معاصر بیشتر کارکردگر است و میخواهد نقش یا تأثیر یک باور را در زندگی فردی و جمعی بشناسد و در مقایسه با سایر باورها اندازهگیری نماید. در یک مطالعه تطبیقی محاسن و معایب هر یک را برابر بنهد و بعد به گزینش بپردازد لذا ضرورت بحث بیشتر خود را نشان میدهد. تا آنجا که نویسنده تحقیق نموده تنها چند مقاله پیش تر در موضوع کارکردهای مهدویت در قالب رساله های پژوهشی حوزه نگاشته شده بود که بعضی زوایای بحث را مورد کاوش قرار داده بودند که از آنها در این نوشتار کم و بیش استفاده شده اما به لحاظ نگاه جامع لازم امد که موضوع بهتر تشریح و در بعضی مواضع نظریه پردازی شود.