هیچ کدام از آرزوهای تاکر اوشی عجیب و غریب نیستند. او دلش میخواهد به دانشگاه برود، رئیس جمهور شود، عاشق شود و تظاهر کند که برای رسیدن به آرزوهایش به اندازهی کافی وقت دارد.
سارا میلر شانزده ساله در اولین روز مدرسه در شهری که تازه به آن نقل مکان کرده اند، انتظار اتفاقی غیر معمولی را ندارد. با وجود این، وقتی با تاکر اوشی هفده ساله که بیماری مهلکی دارد ملاقات میکند و او داوطلب میشود در درس جبر به سارا کمک کند، درگیر دوستی و عشقی میشود که زندگی و نوع نگاهش به دنیا کاملاً تغییر میکند.