0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب من چیزهایی می بینم که دیگران نمی بینند نشر کتاب کوچه

کتاب من چیزهایی می بینم که دیگران نمی بینند نشر کتاب کوچه

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره من چیزهایی می بینم که دیگران نمی بینند
فرشته میرزائی بیش از دو سال وقت گذاشته است تا رمان «من چیزهایی می‌بینم که دیگران نمی‌بینند» را بنویسد. رمانی که نتیجه‌اش برگزیده شدن در دومین دوره جایزه ادبی کوچه بود. این رمان ماجرای دختری به نام نگار است که وقتی همسرش از دنیا می‌رود، گمان می‌کند این مرگ طبیعی و عادی نیست. چون فردای همان شبی که دعوایشان می‌شود و همسرش خانه را ترک می‌کند به جای اینکه خودش برگردد، جنازه‌اش بازمی‌گردد و از طرفی، وقتی بر سر مزار دست بر خاک او می‌کشد، حس می‌کند خاک انگشتان او را می‌خواهد در خود فرو برد. از همین جاست که اتفاقات عجیبی برای نگار رخ می‌دهد و داستان پیش می‌رود. نویسنده در بخشی از رمانش نوشته است: «کفش‌هایم را درآوردم و چهارزانو بالای سر همسرم نشستم. تاج گل را کمی کنار زدم. دلم نمی‌خواست بینمان مانعی جز خاک باشد. کمی از خاک را برداشتم و بوییدم. بوی گل مریم می‌داد. به‌زحمت تاج گل را کنارتر زدم. سنگین بود. مجبور شدم چند شاخه گل را بشکنم و برای خودم جایی باز کنم. انگشتان دست چپم را در خاک فرو بردم، بالای قبر، تقریبا همان جا که سرش قرار داشت. سرد بود؛ اما نه آن قدری که یاسر دوست نداشته باشد. به این نوع ارتباط عادت نداشتم. دلم می‌خواست بدانم در آن تصادف لعنتی، دست و پایش هم شکسته یا نه. گوش چپم را به خاک چسباندم. صدایی نیامد. روسری را از روی گوشم کنار زدم. همهمه مردمی که همان اطراف کنار رفتگانشان بودند، خلوتمان را به هم می‌زد. چشمانم را بستم و از عمق وجود نفس کشیدم. باید بوی یاسر را از زیر خروارها خاک بیرون می‌کشیدم. دست راستم را در پایین‌ترین قسمت بدنش روی خاک گذاشتم. پاهایش را رد کردم. به نظر سالم می‌رسید. عرق سردی بر تنم نشست. دستم را به سختی از زیر شاخه‌ها بالا کشیدم تا به سینه‌اش برسم. قلبش می‌تپید.»
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
796.۵۸ کیلوبایت
تعداد صفحات
140 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۴:۴۰:۰۰
نویسندهفرشته میرزائی
ناشرکتاب کوچه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۳/۱۳
قیمت ارزی
5 دلار
قیمت چاپی
58,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۷۹۶.۵۸ کیلوبایت
۱۴۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 4 مخاطب
5
75 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
25 ٪
1 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
1

ربط کتاب رو به ژانر ″جنایی و پلیسی″ نفهمیدم و بنظرم باید در دسته کتاب های ماورالطبیعه و اجنه قرار می‌گرفت. اسم کتاب از ″چیز های می‌بینم″ باید به ″چیزهایی حس می‌کنم″ تغیبر کنه؛ چون نگار فقط یا دستی لمس می‌کرد و یا صدایی می‌شنید.(اسم کتاب بی‌ربط بود) طرف رفتار برخی از شخصیت ها در سول تاستان خیلی دچار تحول می‌شد، به اندازه ای که حتی به خصوصیات شخصیتی که نویسنده مشخص کرده بود، اصلا نمی‌خورد. برای مثال با میزان کمتر، یاشار که سعی در صمیمی شدن و نزدیک شدن را در پیش گرفت و ناگهان دیگخ خبری ازش نشد. فردی که خیلی کاراش با رفتارش یا عقایدی که از زبون نگار برای توصیفش گفته شد، رفته رفته (و اون آخرا به میزان خیلی زیادی) دچار دگرگونی شد؛ مثلا چرا محمد، مردی که خیلی دست و پاش رو موقع حضور نامحرم جمع می‌کنه، اینقدر خشکه که نامزدش نتونست تحمل کنه، باید تا این اندازه نکران و پیگیر یک زن تازه شوهر از دست داده بشه؟چرا وقتی می‌خواست بره سراغ نگار تا ببینه خونه آقاست یا نه، و یا وقتی که رفت از خونه آقا برض داره، وقتی میدونه حال نگار خوب نیست و ممکنه باز بیهوش بشه، چرا یک زن رو (مثلا مادر نگار یا اصلا مادر خودش) رو نبرد تا اگه اتفاقی افتاد به زن نامحرم دست نزنه (وقتی براش این نکات مهمه؟)؟؟ احساسات نگار اغراق آمیز گفته شد. اصلا معلوم نیست بعضی از اتفاقات برای چی بود. مثل فرو رفتن نگار در خاک قبر یاسر... اخرش رو عملا حس کردم داره جمع می‌کنه؛ حالا یا نویسنده دیگه ایده ای برای ادامه نداشت، یا بنظرش کتاب طولانی شده بود و یا از ادامه دادن داستان خسته شده بود.

4
(4)
٪50
38,000
19,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
من چیزهایی می بینم که دیگران نمی بینند
فرشته میرزائی
کتاب کوچه
4
(4)
٪50
38,000
19,000
تومان