- بخشی از کتاب:
کرایهی خانهای که ما توش مینشینیم، نسبت به درآمدمان خیلی زیاد است، اما اگر سطح عمومی کرایه خانه در نظر گرفته شود، این خانه برای ما ارزان تمام میشود. این روزها کجا میتوان چها تا اتاق مستقل را به ۲۵۰ لیره اجاره کرد؟ ارزان که چه عرض کنم. مفت مفت است. اما بدبختانه چندی پیش با کمال تعجب خبردار شدیم که آپارتمان را یک جا میفروشند. چکار میتوانستیم بکنیم؟ کجا میتوانستیم برویم؟ این هفت سر نان خور را کجا راه میدهند؟
به صاحب آپارتمان تلفن کردم و ازش پرسیدم: تموم طبقههاشو میفروشین؟
ـ البته که میفروشم. اما برای اجاره نشینانم تسهیلاتی قائل میشم.
تا «تسهیلات» شنیدم، خوشحال شدم و گفتم: مثلاً چه تسهیلاتی؟
گفت: قسط و اینجور چیزها.
ـ طبقهای که ما توش میشینیم چند میشه؟
ـ هفتاد و پنج هزار لیره...
مثل آدمهای تب نوبهای لرز گرفتم. بعد پرسیدم: خوب، تسهیلات چی؟
ـ یه پیش قسط میدین و بقیهشو بعدها...
پیش قسط یک معاملهی هفتاد و پنج هزار لیرهای چقدر باید باشد؟ هفتاد و پنج هزار لیره را در چند بار هم که تقسیم کنیم هرگز قسط اولش تا هفتاد و پنج لیره پایین نمیآید. اما آدم وقتی از هر جا ناامید شد. به خَس و خاشاک هم دل میبندد. مگر نه این است که صاحبخانهام آدم دست و دل بازی است؟ پس دور نیست که به من بگوید:
ـ این که کاری نداره. مگه هر طوری شده ماهانه ۲۵۰ لیره کرایه خانه نمیدین؟
آن وقت جوابش میدهم که آره میدهم.
ناچار او هم میگوید: خب، تو همینجوری ماهانه ۲۵۰ لیره بده تا هفتاد و پنج هزار لیره پرداخت شود.