حرف های تفنگچی ها با حرف های دیارخان در هم افتاده بود و اثر حرف ها پیره مراد را به نظر دو دل کرده بود. ناگهان خان از کوره در رفت تفنگ را سوی بار بوته که روی الاغ سفید بود را نشانه رفت آنگاه شلیک کرد آتش در بوته ها شعله کشید و الاغ از ترس شعله های آتش و جان خود پا به فرار گذاشت و ...
-بخشی از متن کتاب-