آمریکا تا این زمان کشوری است که بسیاری آرزو دارند به آن جا بروند و یا حداقل آن جا را ببینند. دامنه این آرزو از نخبگان تحصیلکرده جهان تا کارگران و یا بیکاران مکزیکی و آفریقائی که برای ورود به آنجا؛ در قایقهای قاچاق؛ جان خود را از دست میدهند گسترده است. این سخن وقتی بیشتر مورد قبول واقع میشود که بدانیم مثلا در مدت چهار ماهی که من سایت سفارت آمریکا در شهر آنکارا را کنترل میکردم که ببینم نام ما اعلام شده یا نه؛ نام حدود ۱۰ نفر در هر ماه به انبوه قبلیها اضافه میشد که از همه ملیتها ویزای آنها پذیرفته میشد درحالی که روزانه ۳۰۰ نفر از همه ملیتها را فقط در شهر آنکارا ویزیت میکنند، حال محاسبه شود همه سفارتهای آمریکا در سراسر جهان با چند نفر مواجه هستند و یا بدانیم پرواز هواپیماهایی که هر روز از فرودگاههای جهان به سوی آمریکا در رفتوآمد هستند چه تعداد هستند. درکلان شهر نیویورک انسان احساس میکند که حداقل ۵۰% مردم غیرآمریکائی هستند که در خیابانها در حال رفت و آمد میباشند.
این نگارنده نیز مانند بسیاری در پس ذهن خود؛ دلم میخواست از آنجا دیداری داشته باشیم اما اکنون؛ پس از دیدار از آنجا توصیه میکنم که دیدن آن سرزمین به دلیل همه ویژگیهای طبیعی– انسانی که داراست یک دوره برای دانشجویان لازم و برای همگان مفید و برای مسئولان و بهویژه برای رهبران فکری و مذهبی و مراجع تقلید ما به دلیل ضرورت آگاهی به زمان واجب قطعی است. چنانچه خواهمگفت اردوهای دانشآموزی کودکان چینی و ژاپنی به آن جا در رفت وآمد هستند. در آن جا بود به این فکر فرو رفتم و متأسف شدم که چرا در چند آیه از قرآن به مسلمانان دستور داده که در زمین سفر کنید اما متأسفانه در رسالههای عملیهای که مراجع ما به عنوان وظایف اسلامی تدوین میکنند در این باره هیچ دستوری و یا درباره ثواب داشتن و یا مستحب بودن این گونه مسافرتها حتی هیچ مطلبی نیامده است در حالی که یک اشاره کوچک در حدیثی درباره موضوعات دیگر؛ دهها حکم عملی از آن استخراج کرده و با تاکید زیاد خواهان اجرای آن بوده و حافظ اجرای دقیق آن می باشند. به هرحال اینگونه سفرها میتواند موجب افزایش بینش همگان باشد.