آیا کتاب شاهزاده هری صرفا یک اثر جنجالی است یا واقعا از واقعیتهای خانواده سلطنتی انگلیس پرده برمیدارد؟
وقتی شاهزاده هری اثرش را با عنوان «یدکی» منتشر کرد، در زمانی کوتاه، به یکی از پرفروشترین آثار دنیا تبدیل شد.
او در این کتاب از جنبههای پنهانِ زندگی خودش، شاهزاده جوانی میگوید که پیوسته تحت تاثیر حرفها و عکسالعملهای رسانهها و پاپاراتزیها بوده است. هری به گونهای از زندگی خود صحبت کرده است که گویی بعضی از قوانین مرسوم در کاخ را نادیده گرفته و تصمیم گرفته، اولین تجربههای زندگیاش را با جزئیات برای همه مطرح کند. یکی از مهمترین این تجربهها، مرگ دردناک مادرش در دوران کودکی او است که تا جوانی هم خاطره روز دفن مادرش و جای خالی او را از یاد نمیبرد و پیوسته در هر لحظه مهم زندگیاش از آن یاد میکند.
یکی از آرزوهای شاهزاده هری داشتن یک زندگی معمولی است. زندگی آرامی مثل بقیه آدمها که مدام صدای چلیکچلیک دوربینها را نشنود و بتواند به سادگی در خیابان راه برود و حتی، ازدواج کند. تا جایی که در همان دوران جوانی، ازدواج کم کم به یک رویا برای او تبدیل میشود. اما با حضور مگان شرایطش کاملا متفاوت میشود.
یکی از جذابیتهای این کتاب، تجربه حضور او در جنگ افغانستان و مقابله با طالبان است که در نهایت هری آرزوی صلح برای همه جهان دارد و با وجود این، از ماجرای کشتن تعدادی از آنها جزئیاتی را بیان میکند.
خواندن این کتاب باعث میشود که به پشت پرده ماجراهای کاخ سلطنتی پی برد و بیواسطه، فهمید که آیا تمام اعضای کاخ سلطنتی در اهداف و نظرها، همسو هستند یا خیر. و چرا آنها شاهزاده هری را به عنوان یک انسانِ یدکی، یک نیروی زاپاس میدانند که وجودش در دنیا گویا فقط به این خاطر است که اگر روزی برادرش ویلیام به مشکل خورد (خصوصا مشکلات جسمی)، هری باشد تا ویلیام در موقعیت خود بماند.
«یدکی» که عنوان اصلی این کتاب است، دقیقا برآمده از همین مفاهیم است. آن چیزی که به شدت روحیه هری را تحت تاثیر قرار میدهد و او را آشفته میکند. به همین خاطر است که خودش هم در این کتاب گفته: «ویلی دو سال از من بزرگتر بود. او وارث بود، درحالیکه من یدک بودم.
اینها صرفاً نامهایی نبود که مطبوعات برای اشاره به ما استفاده میکردند. پدر و مادر و پدربزرگ هم از همین واژههای اختصاری استفاده میکردند. و حتی مادربزرگ. وارث و یدک - هیچ قضاوتی درباره آن وجود نداشت، اما هیچ ابهامی هم وجود نداشت. من سایه، پشتیبان، و پلان بی (B) بودم. به دنیا آورده شده بودم تا اگر اتفاقی برای ویلی افتاد، احضار شوم تا پشتیبان باشم، و در صورت لزوم به عنوان قطعه یدکی استفاده شوم. کلیه، شاید خون برای تزریق. بخشی از مغز استخوان. همه اینها از ابتدای زندگی به صراحت برای من روشن شده بود و پس از آن هم پیوسته تقویت میشد. اولین باری که داستان روز تولدم را شنیدم بیست سالم بود. پدر داشت برای مادر تعریف میکرد که روز به دنیا آمدنم به مادر گفته بود: «فوقالعاده است! حالا تو به من یک وارث و یک یدک دادهای... وظیفه من به انجام رسیده است.» حرفی شبیه یک جوک. احتمالا. از سوی دیگر، دقایقی پس از این نمایش کمدی، گویا پدر به ملاقات ِ دوستدخترش رفته است. چنین بود. بسیاری از سخنان واقعی، به شکل شوخی گفته میشود.»
به نظر شما، شاهزاده بودن، اما «یدکی بودن» همچنان زندگی را برای یک انسان خوشایند و زیبا میکند؟
بالاخره اومد این کتاب. واقعا برای شناخت دور از قضاوت سیاست جهان، لازمه که این دست کتابها بیشتر خونده بشه. ممکنه که در نگاه اول سطحی به نظر برسه، اما اتفاقا سیاست گذاری در جهان اونقدری که فکر میکنیم فضایی و بر اساس اصول و قاعدهی محکم نیست. آدمهای سیاسی هم یه سری انسان معمولی هستن مثل همه ما، و ممکنه یه جاهایی بسیار سطح پایین و ضعیف باشن. شناخت این ضعف و قوتها و دیدن معولی بودن آدمها و طرز فکر و زندگیشون، درکمون رو از سیاست واقعیتر میکنه.
1
به نظر من اینکه شاهزاده انگلستان چه میکند و به چه فکر میکند اصلا دستاوردی برای ما ندارد. اینها همینطوری یک روده راست ندارند بعد میآیند خاطرات واقعی بنویسند. ....بابای شاهزاده
1
گور پدرش که بخوام واسش وقت مطالعه بذارم..
5
ترجمه نسبتا روان هست. هر چند اشکالات عجیبی دیده میشه. وقتی زمینه متن درباره کلیسا باشه، minister کشیش ترحمه میشه نه وزیر. و امثال این ...
5
حالخوبکن ✨
انگیزهبخش 🚀
خوشخوان 🪶
سرگرمکننده 🧩
پربار 🌳
گیرا 🧲
من خیلی دوست داشتم، خیلی برام جالب بود یه نفر که تجربه نویسندگی نداره چطور انقدر خوب میتونه بنویسه، کنایه بزنه، از آرایههای ادبی استفاده کنه، حتی چند جا با خودم گفتم این خاطره خیلی اضافی بود، میتونست تعریف نکنه، ولی جلوتر فهمیدم که مهم بوده، در کل برام جدای از داستان (که جالب بود) هنر نویسندگیش خیلی درخشان بود. (البته من نسخه انگلیسیشو خوندم، ترجمه رو نمیدونم)
5
بنظرم کتاب خوبی بود. واقعا احساس تاسف میکنم که بعصی افراد همه رو به چشم بد و دشمن می بینن و نمیتونن بپذیرن که انسانهای خوب هم ممکنه باشن. اینکه بجز درد و رنجهای خودمون درد و رنج هایی از جنس دیگه هم در دنیا وجود داره. در نهایت با این دید بسته فقط به خودمون صدمه میزنیم و از آموختن باز می مونیم.
5
خوشحالم که این کتاب وخوندم. اطلاعات لازم و جالبی راجع ب زندگی سلطنتی میده و اینکه چند درس بزرگ توش هست. مثل اینکه
.....نژاد پرست نباشید مثلا مصداقش برای ما که میتونیم با مردم افغانستان که مهمان ما در ایران هستند مهربان تر باشیم. و اینکه زود و سطحی آدم ها رو قضاوت نکنید.. به مطبوعات اعتماد نکنید. و....
حتما این کتاب جذاب رو بخونید.
5
به نظر من پرنس هری شخصی حمایت کننده و ادامه دهنده دستاورد های مادرش است و در تلاش است تا دیدگاه واقع گرایانه تری از لحاظ احساسی به دور از تعصب عامه انگستان نسبت به خانواده سلطنتی نشان دهد
5
جالبه که یه شاهزاده معاصر ما چه شکلی زندگی میکنه
اون چه دعدغه هایی برای زندگی اش داره ما چی
بیشتر حرص خوردم موقع خوندنش