علم حقوق یکی از شاخههای علوم اجتماعی است. همه ما در زندگی خود بیش و کم با این علم سروکار داریم، هرچند هیچوقت متوجه بر این امر نشده باشیم. انسان از بدو تولد تا مرگ و حتی پسازآن با این علم سروکار دارد. وقتی فرزندی متولد میشود، باید دانست نسب او صحیح است یا خیر؟ قبل از آن وقتی در رحم مادر است که به او حمل میگویند از حقوقی برخوردار است. مثلاً قانونگذار میگوید حمل به شرطی که زنده متولد شود، میتواند موقوف علیه گردد. پس از تولد نیز انسان دارای حقوق و تکالیفی است. این حقوق و تکالیف در علم حقوق موردبررسی قرار میگیرد و آگاهی از آنها (هرچند بهطور اجمالی) برای هر کس لازم است.
رشته حقوق یکی از رشتههای علوم انسانی است و در دانشگاه تدریس میشود. هر کس بخواهد در این رشته تحصیل کند، باید به دانشکده حقوق برود و پس از گذراندن دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری میتواند مدرک دکتری در این رشته را اخذ نماید. دانشجویان رشته حقوق باید قبلاً مقدماتی را یاد گرفته باشند، تا بتوانند در دانشگاه از پس این رشتهی پیچیده و پرآوازه برآیند. کسانی که درسهایی چون ادبیات فارسی و عربی و انگلیسی و فلسفه و منطق و تاریخ را بهخوبی فرانگرفته باشند، در هنگام تحصیل در این رشته دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد.
هنگامیکه وکیل دادگستری در دفاع از پرونده در دادگاه، کلمه باکِره را با کُرّه تلفظ نماید، مورد تمسخر و ریشخند حضّار قرار خواهد گرفت. همچنین قاضی هنگام صدور رأی باید منابع فقهی را خوب بداند تا بتواند در صورت عدم وجود قانون خاصی به منابع معتبر فقهی مراجعه و رأی لازم را صادر نماید. این میسّر نمیشود، مگر اینکه او در هنگام تحصیل در دانشگاه و نیز قبل از آن موقع تحصیل در دبیرستان ادبیات فارسی و عربی را بهخوبی فراگرفته باشد و با منابع فقهی آشنایی یافته باشد، تا در این موقع بتواند از آن استفاده لازم را ببرد.
علاوه بر آن بعضی از موضوعات حقوقی مثل تابعیت و آبهای سرزمینی و جنایت جنگی و غیره از مفاهیم حقوق بینالملل بوده و برای فهمیدن آنها باید حقوقدان ادبیات انگلیسی و نیز فرانسه را آموخته باشد تا بتواند منابع دستِ اول خارجی را بخواند و از آنها استنباط لازم را بنماید.
-بخشی از مقدمه-