«کنش پیوسته، یعنی سازمان جامعه ای کنش های مختلف مردم ، یعنی زندگی اجتماعی مستمر گروهی، خواه زندگی یک خانواده یا زندگی یک ملت،... : نهادهای چینش قشربندی، نظام های طبقاتی تقسیم کار، شرکت های بزرگ ساخت، .... مسائلی مانند دلگرمی، کارکرد دیوان سالاری، موانع ارتباط مؤثر، فساد و رشوه خواری، استثمار سیستمی، طرفداری و دسته گرایی، فراز و فرود نظارت اشرافی، فروریختگی سازمان، ... کنش پیوسته، با کنش پیوسته پیشین متصل می شود. ندیدن این همراهی سیستمی و تاریخی، تصوری نامعتبر و خائنانه در علم تجربی است. هم کنش گرایی نمادی، بر پیوستگی تاریخی تأکید می کند.»
«تمایز اقتصاد صنعتی به شیوه تولیدی آن بستگی دارد... صنعتی شدن، صورتی از تولید کالا با سیستم ماشینی برقی و صنعتی، ... یعنی گونه خاصی از تولید یا سیستم اقتصادی، ... در مطابقت نمونه های صنعتی شدن، باید فرایند اجتماعی بزرگتری که در آن صنعتی شدن در حال رخ دادن است را به حساب آوریم. شکست در انجام این کار، بزرگترین خطای ممکن ... و چیزی نیست مگر کج خوانی گوهر صنعتی شدن.»
«پیش داوری یا تعصب نژادی به معنا و در موضعی گروهی..... ما را از احساسات افراد، جدا کرده، و به سوی روابط گروه های نژادی متوجه می نماید .... چهار سنخ احساسی پیش داوری نژادی: احساس برتری سلطه گر، احساس نژاد سلطه پذیر، احساس مالکیت امتیازات، و ترس از احساس سلطه پذیر ... چنین چالش هایی به صورت مطالباتی برای سهم بردن از امتیازاتی است که گروه انحصارگر یا بازدارنده، سهیم شدن آنها را مردود می داند.»