کُرهی زمین متشکل از هفت بُعد است که هر بُعد از آن جایگاه خلقی از مخلوقات خداست. خداوند نظم و انضباطی میان این هفت بُعد قرار داد و کُنترل این نظم و انضباط را به دست کتیبهای به نام لوح سپرد و آن را به مخلوقات روی کرهی زمین عطا نمود تا به کمک آن چهرهی دیگری از موجوداتش را رقم بزند. در کنار این لوح نظامی به وجود آمد به نام نظام لوح که ارتشی از سربازان این نظام وظیفهی شان در قبال این کتیبه محافظت از آن است. بوجود آمدن لوح زمانی رُخ داد که با توجه به پیشرفت روز افزون علم که به نفع بشریت هم بود، متاسفانه جنبهای از پیشرفت این علم برخی از انسانها که از نظر نفس موجودات ضعیفی بودند را به ذهنیات کاذب کشاند و باعث شد که در حقانیت خدا شک کنند و برای خود شروع به فرضیه پردازی کنند. به همین علت رفته رفته رفتارهای انسانی و یاد خدا نیز رو به فراموشی رفت. در بُعد اول زمین که جایگاه انسانهاست سرعت پیشرفت علم وصف ناپذیر بود اما در دیگر ابعاد زمین کلمهی پیشرفت واژهی بیگانه ای بود چرا که ابعاد دیگر جا و مکان فرمانروایی حیوانات عظیمالجثه و مخلوقات دیگری است که در طول داستان به آنها اشاره شده است. همین موضوع دیدگاه موجودات دیگر، نسبت به انسان که اشرف مخلوقات خداوند است را تغییر داده بود که چرا فقط انسانها حق پیشرفت دارند و چرا بین آنها وجه تمایز وجود دارد. به همین دلیل حس قدرت طلبی، که در همهی موجودات وجود دارد برانگیخته شد و نیروهای اهریمنی را بر علیه انسانها شوراند تا در نابودی نسل بشریت (انسانها) با یکدیگر متحد شوند و میسر شدن این نابودی منوط به بدست آوردن تمامی قدرتهای همان کتیبه است.