درمان شناختی رفتاری تمایل به روشنگری و حمایت دارد. روانشناسی شامل درک ترسها میشود و درمان شناختی رفتاری در شناخت عوامل ترس و همچنین دانستن واکنش ذهن به ترس مفید میباشد. درمان شناختی رفتاری بر نگرش به عملیات ذهن و روش بکارگیری توسط افراد به روشهای خاص تمرکز دارد که این امر شامل دانستن چرایی انتخاب عملکرد افراد و کمک برای انتخابهای بهتر میباشد.
درمان شناختی رفتاری بر کارکرد بدن انسان و روان او تأکید دارد. یک بخش اصلی از درمان شناختی رفتاری تفکر مجدد به گذشته افراد و اشاره به تجربیات آنهاست. فکر و وسواس بر مسائل مشخصی که میتواند واقعی یا خیالی باشد کار سادهای است. افراد باید در افکار خود با دانستن تفاوت میان احساس و درک تجدید نظر نمایند. افرادی که از تجربیات خود دور شده و فقط خود را آزار میدهند، به درستی نمیتوانند احساسات را مدیریت نمایند. استرس ایجاد شده وحشتناکتر شده و برای فرد سخت است که آن را درک کند و از آن فراتر رود. برای کارکرد موثرتر درمان شناختی رفتاری، باید انگیزه داشته باشید. افراد به ندرت پیشفرضهای اشتباهی در مورد مسائل زندگی خود دارند. این پیشفرضها اغلب شدید و غیرواقعی و براساس احساسات افراد درگیر میباشند (زتل، ۲۰۰۷).
یک دلیل وحشتزده و دلسرد بودن افراد این است که اعتماد به نفس کافی برای کنترل زندگی خود ندارند. اگر بدانند میتوانند احساسات و واکنشهای خود را کنترل کنند، مطمئناً شادتر و نظام یافتهتر خواهند بود.
زمان صحبت در مورد درمان شناختی رفتاری، باید افکار قدیمی از گذشته شامل دوران کودکی را مدیریت و حلوفصل نماییم. مهم است افکار و عواطف قبلی منفی را با افکار جدید مثبت و مناسب جایگزین نماییم. افراد باید بدانند تمرین افکار مثبت برای داشتن یک زندگی آرام مفید است. تجربه قدرت کنترل عواطف، افکار و احساس قوی است که به شما اجازه میدهد با زندگی خود راحت باشید با دانستن اینکه میتوانید هر چیز منفی را تسخیر کنید بنابراین کنترل واکنشهای شما در مورد مسائل پیشرو بسیار قدرتمند خواهد بود....