این کتاب ماجرای زندگی رویا را در ادامه جلد پیشین به تصویر می کشد، دختری که دست روزگار و اتفاقات و ماجراهایی که سرنوشت بر سر راهش قرار داد او را از زندگی آرام و پر رفاهی که داشته به شرایطی سخت رساند، به ازدواج مردی نه چندان مرد در آورد، فرزندی بیمار را در آغوشش گذاشت، مهر طلاق را بر شناسنامه اش کوبید، به خانه ای سرایداری کشاند و بعد او را مجبور کرد تا به عنوان منشی در شرکتی مشغول به کار شود که جو حاکم بر آن چندان با روحیات و باورهایش سازگار نیست. رویا نوزده سال بیشتر ندارد و حتی مدرک دیپلم خود را نگرفته، او در فقر به سر می برد و به کارش نیاز دارد با این وجود چیزهایی در وجودش نهادینه شده که با شرایط امروزش پارادوکسی چشم گیر می سازند، تضاد عجیبی که به چشم هر انسان تیزبینی می آید…