آن روز صبح خورشید توی رختخواب مانده بود. آن روز صبح ابرها با هم بالشبازی میکردند. آن روز صبح به نظر میرسید ممکن است از ابرها چکمهی لاستیکی ببارد، یا شاید هم چندتا زیردریایی، کشتیهای گمشدهی دزدان دریایی، گنجِ غرقشده یا یک دنیای کاملاً جدید. گلوریا دوستِ صمیمیام، هیویی برادرِ کوچکم و من در ادارهی پست بودیم، میخواستیم چندتا نامه برای مامان پست کنیم. وقتی کارمان تمام شد، باران شروع شد. نمیتوانستیم از ادارهی پست بیرون بیاییم. فقط ما سه نفر در اتاق انتظار پستخانه بودیم. باران با ضرب به سقف میخورد. من و گلوریا از پنجره بیرون را نگاه میکردیم. بهجز آب چیزی نمیدیدیم. گلوریا گفت: «انگار توی یک آکواریوم زندگی میکنیم.» هیویی پرسید: «کِی میتوانیم برویم خانه؟»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 65 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۱۰:۰۰ |
نویسنده | آن کامرون |
مترجم | فرمهر منجزی |
ناشر | کتاب چ |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Julian, secret agent |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
قیمت چاپی | 30,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |