پشت هر قتل، کینه ای، نفرتی و خشمی نهفته است که تنها خون میتواند آن را فرو بنشاند؛ قتل زنجیره ای اما در پس خود خشمی بزرگتر و کینه ای کهنه تر دارد... آئین نواب، زندگی عادی را به عنوان یک سرگرد دایره ی جنایی سپری می کند و هر روزش را در پی پیدا کردن قاتلی که در گوشه ای از شهر دست به جنایت زده، به شب می رساند. تا اینکه در یک شب بهاری، شوخی در قالب قتل، با پلیس ها شروع می شود! قاتل زنجیره ای ماجرایی را با عنوان پلیس کشی ها، شروع می کند که سرگرد آئین نواب به همراه همکارانش به جست و جوی علت آن و پیدا کردن قاتل می پردازند. در این میان، جنایت های ریز و درشت دیگری اتفاق می افتند که سرگرد نواب و زندگی شخصی او را هم به چالش میکشند! آیا آیین آمادگی مواجهه با حقایق این معما و تنیده شدن آن با زندگی خودش را دارد؟ آیا واقعا میخواهد بداند که قاتل کیست