گلمن اجزای هوش هیجانی را در خودآگاهی، خود نظم دهی، انگیزه، همدلی و مهارت اجتماعی در شغل میبیند. منظور او از خودشناسی، توانایی تشخیص و درک هیجانات، انگیزشهای فرد و اثرات آن بر دیگران است. خود نظم دهی را توانایی کنترل یا تغییر جهت دادن حالات مخرب و میل به تعویق انداختن اعلام نظر و تفکر قبل از عمل میداند و منظور وی از انگیزه، میل وافر به کار کردن و دنبال نمودن اهداف باانرژی و پشتکار است. همدلی را توانایی ادراک هیجانی و تبحر در رفتار با دیگران مطابق واکنشهای هیجانی آنها میداند و منظور وی از مهارت اجتماعی، تبحر در اداره کردن و مدیریت رفتار خود و دیگران است تا به توانایی رهبری در گروه و ترغیب دیگران نیز دست یابد (حسین زاده شهری، فخریان و باغچه سرایی، ۱۳۹۴).
هوش غیر شناختی یا هیجانی، ابعاد شخصی، عاطفی، اجتماعی وحیاتی هوش را که اغلب بیشتر از جنبههای شناختی آن در عملکردهای روزانه مؤثرند؛ مخاطب قرار میدهد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دیگر شناسی)، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد؛ بهعبارتدیگر، هوش غیر شناختی پیشبینی موفقیتهای فرد را میسر میکند و سنجش و اندازهگیری آن بهمنزلهی اندازهگیری و سنجش تواناییهای شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامهی حیات در جهان است (زارعان، اسدالله پور و بخشی رودسری، ۱۳۹۶).