مدتهای طولانی تعیینِ حدودِ شرق و غربِ اروپا، امری قراردادی برای مورخان بودهاست. درواقع، قدمت این امر به لئوپولد رانکه، بنیانگذار تاریخنگاری اثباتی دوران مدرن، میرسد. سنگبنای نخستین اثر عمدهی رانکه، که در سال ۱۸۲۴ نوشته شد، «طرحی کلی از وحدت اقوام لاتین و ژرمنیک» بود. وی در این اثر، خطی در سراسر قارهی اروپا ترسیم کرد که اسلاوهای شرق را از سرنوشت مشترک «ملل بزرگ» غربی که موضوع کتاب او بودهاند، جدا کرد. «نمیتوان اعتقاد داشت که این مردمان نیز به اتحاد ملتهای ما تعلق دارند؛ رسوم و قانونشان آنها را از این اتحاد جدا کرده است. در آن عصر، آنان هیچ تأثیر مستقلی اعمال نمیکردند بلکه صرفاً تابع یا ضد آن بودند: به تعبیری، گهگاه با امواج فروکشکردهی حرکات عمومی تاریخ جلو میافتادند.»