در شرکتهای بحران زده، افرادی که بتوانند کاری ثمربخش انجام دهند، انگشت شمارند. منابع اغلب اشتباه تخصیص داده میشود و منفی بافها بر جریان اصلی هدایت شرکت تاثیر میگذارند. در شرکتهای بحران زده پدیدههایی مانند استراتژیهای اشتباه، فروش بیکیفیت، هدر رفتن سرمایههای انسانی، بحران نقدینگی، جلسات اشتباه، توهم تعادل و اصل شدن حاشیهها، پدیدههایی کم و بیش متعارف هستند و در چنین شرایطی آنکه رفتاری نامتعارف دارد، پیشرو و موفق است. این کتاب نتیجه مدیریت نامتعارف در شرکتی ورشکسته است که از بحران خارج شد.