درباره مجموعه ادبیات عصر مشروطیت، مشروطیت ایران وخارجی جلد 4
در باور عمومی مفهوم انقلاب مشروطه با مفهوم انقلاب سیاسی که از اواخر سال ۱۳۲۳ قمری(۱۲۸۴خورشیدی) در ایران آغاز شد و در نهایت به پیروزی آن در ربیعالثانی ۱۳۲۴ قمری (۱۲۸۵ خورشیدی) انجامید، عجین است. ولی سلسه وقایع مزبور، تنها وجه سیاسی انقلاب مشروطه است و نه کلیت آن. انقلاب مشروطه، یک انقلاب عظیم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود که ظهور وجه فرهنگی آن مقدم بر پیروزی وجه سیاسی آن است. در دوره چهارجلدی «مشروطیت ایران و رمان خارجی» که پارهای از مجموعه بزرگتر «مجموعه ادبیات عصر مشروطیت» است، سیر آشنایی ایرانیان با تحولات ادبی دنیای جدید، و تغییر ذائقه ادبی در سالیان پیش و پس از انقلاب مشروطیت، دیده میشود.
بخشی از کتاب:
مکتوب مرا خواه تو بخوانی و خواه پاره کنی به حال من فرقی نمیکند زیرا مطلبی که لایق دانستن و مطالعه تو باشد در آن یافت نمیشود. خبری که میتوانم برایت بنویسم این است که شکوفهها تبسم آغاز کردهاند و در حینی که مشغول تحریر این مکتوب هستم نسیم ملایم، روایح نخستین بنفشهها و زنبقها را به پنجرهام میرساند.
اگر اینگونه اخبار را بیمعنی میدانی میتوانم یک خبر دیگر برایت نقل کنم و آن اینکه در یکی از غرفههای طبقه فوقانی عمارت ما جوانی مسکن گزیده است که نام او «استیفن» است که دارای اطوار حرکاتی غریب میباشد و از مردم چنان دوری و اجتناب میورزد که هرکس او را ببیند حدس میزند آدمی مفلوک و بدبخت است. هر روز صبح از اتاق خود فرود آمده به باغ میرود و کتابی در دست دارد که هرگز آن را عوض نمیکند. وقتی مینشیند و مشغول قرائت میشود چشم خود را به سطر اول انداخته و دیگر از آن سطر جلوتر نمیرود. هرکس در این وقت او را میبیند تصور میکند سرگرم مطالعه است لیکن در حقیقت چشم او به کتابش نیست و خیره بر سطح زمین مینگرد یک دفعه مرا دید و سر خود را بلند کرده سلام و تعارف مختصری کرد و بعد از جا برخاسته قدری میان درختها گردش کرد و باز به اتاق خویش مراجعت نمود بدین جهت تاکنون رابطه آشنایی میان من و او حاصل نشده و شاید بعدها هم هیچوقت با هم آشنا نشویم زیرا نه من اصرار به شناسایی او دارم و نه او میل به معرفی خود.