فرانکی زل زد به اولین سؤال امتحان ریاضی و عدد ۲۳ را نوشت. انگار درست نبود. با پاککن به عدد حمله کرد و جای لکهی سیاهرنگی روی دفترش ماند. شاید باید از این سؤال رد میشد، احتمالاً سؤال بعدی راحتتر بود.
اما اصلاً اینطور نبود. سؤال بعدی ترسناکتر هم بود. راستش وقتی فرانکی سرش را کج میکرد، عدد ۸ یکجورهایی شبیه دندانِ نیش میشد. یک جفت بال هم برای ۸ کشید. حالا شبیه خفاشهای خونآشام شده بود! برای عددهای دیگر هم، شاخ و چنگال و دُمِ خاردار کشید.