درباره مجموعه آگاتا کریستی، راز مرگ خانم جونز جلد 5
ریموند روی صندلیاش نشسته بود و با ژستی عصبی سیگارش را دود میکرد: «اما منظور من این نبود. فکر نکنم خیلی فلسفی و پیچیده صحبت کرده باشم. من دربارۀ حقایق ساده و ابتدایی فعلی داشتم صحبت میکردم؛ چیزهایی که اتفاق افتادهاند و هیچکس نتوانسته برایشان توضیحی پیدا کند.»
دوشیزه مارپل گفت: «عزیزم، دقیقاً میدانم منظورت از کدام نوع است.»