بشنوید ای دوستان این داستان
کاین حقیقت نقد حال ماست آن
گر به نقد حال خود ره پیبریم
هم ز دنیا هم ز عقبی برخوریم
(مولانا)
خیزشها، شکستها و تمامی آنچه تار و پود وجودیمان را در یک ساختار تاریخی به محک تجربه میزند باید به ما یاد داده باشد تا به غور پیرامون مهمترین مسائل اجتماعی که با دیدی از اعماق فلسفهی اجتماعی برآمده بیشتر شک و یقین کنیم.
هگل و مارکس، سروصل هر فصل سکون و انقلابند.
هگل محافظهکاری بود با ذهن دایرهالمعارفی و مارکس اندیشمندی که آنقدر در فکر انقلاب بود که دیالکتیک را رها کرد و ما آنقدر به فکر دیالکتیک هستیم که داریم انقلاب را رها میکنیم. سپهر جهان معاصر خبر از زایمان جدی تاریخ دارد. پس باید با مارکس همان کاری را کرد که مارکس با هگل، یعنی جذب عناصر جاندار اندیشهی او.
این مجموعه مقالات را تقدیم میکنم به آنان که سر دادند و سّر ندادند، ذکر جلی دادند و ذکر خفی گرفتند.