ای بلند آوازه سرزمین من ای ایران کوهها و دشتها، کویر و رودهای سربلندت پیام آور این جمله ناب هستند که تو آزاد خواهی بود و استوار. قطره قطره ی آب و ذره ذره خاک پاکت، مقدس است و دامنگیر؛ ما هیچگاه راضی به اسارتت نخواهیم بود و تا پای جان از تو محافظت خواهیم کرد. ایران من،دیدی برای شکوه و بالندگی هرچه بیشتر تو، پیران و جوانان وطن با خونهایشان آبیاریت کردند و گوهر جانهایشان را به پایت ریختند و هنوز هم... ایران من گهواره ی مردان افسانه ای جایگاه مردان مرد زادگاه رستم و آرش و کاوه آهنگر سرآغاز تمدن و فرهنگ ای ایران سرزمین پاک آریایی از جان عزیزترت می داریم و به خاک پاکت میبالیم. مهرت همواره افزون باد ای جاودانه تاریخ کتاب تولد آفتاب که اینک در اختیار شما است، حاوی چندین داستان کوتاه است با موضوع هشت سال دفاع مقدس و پاره ای از اعتقادات،منش ها،مرام و سلوک انسانهایی که در آن برهه زمانی،از خود گذشتند و راهی دفاع از خاک وطن شدند؛ راهی دفاع از نوامیس کشور. اسطوره هایی از جنس نور؛ کسانیکه وقتی حرف از معرفت به میان می آید،ناخوداگاه یاد و خاطره شان از ذهنها عبور می کند. مبارزانی که معلوم نیست با کدامین عرفان زلیخای درون خود را هیچ انگاشتند و رفتند برای سلوکی عظیم. و داستانهایی از محافظان حرم،آنان که با اعتقادی راسخ و با رویی باز به استقبال شهادت رفتند؛آنها محافظان حرم عشق شدند و از حریمی حفاظت کردند که خدا دین اسلام را بواسطه حرمتشان به آدمیان ارزانی داشت... چه بسا این داستانها از روی اتفاقات و حوادث واقعی نگاشته شده باشند؛ چرا که پشت هر قصه و داستانی،واقعیتی ژرف نهفته است. به تمامی شهدای عزیز این مرز و بوم،درود می فرستیم و یادشان را گرامی میداریم...یادو خاطره شان سبز و جاودان فرحین بما اتاهم و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا یحزنون از فضیلتی که خدا نصیبشان کرده است شادمانند و به آنهاهم که در پی شان هستند و هنوز به آن ها نپیوسته اند بشارت می دهند که بیمی بر آنها نیست و اندوهگین نشوند.