تحولات عظیمی در دهههای اخیر رخ داده که کسبوکارها را بیش از پیش به یکدیگر متصل و وابسته کرده است. این وابستگی شدید باعث شده است که بحرانهای داخلی یا اتفاقهای پیشبینی نشده در محل وقوع باقی نمانند و به سرتاسر اقتصاد و صنعتِ کشور، منطقه و یا حتی کرهی خاکی سرایت کنند.
در چنین وضعیتی، راهکارهای قدیمی کارآمد نیستند و باید طرحی نو درانداخته شود که پویایی و تحول اقتصاد و بازارها را در محاسباتش دخیل کند. در عصری که هر لحظه آبستن بحران و دگرگونی غیرمنتظره و جدیدی است، دلخوش بودن به راهکارهای سنتی یا امید بستن به شانس و اقبال برای خروج از بینظمی و تلاطم اقتصادی ممکن است به قیمت نابودی کسبوکار تمام شود. مدیران و رهبران تیزبین که اولین نشانههای این عصر را دریافتهاند به خوبی میدانند پیشنیاز بقا در چنین وضعیتی، تغییر نگرشها و بازبینی پیشفرضها و تدبیر راهکارهای منعطف است.