برگهای درختان جنگل در روزهای آخر پاییز فرو ریخته بودند و مِه غلیظی همهجا را فرا گرفته بود. درختان سپیدار، مَمرَز، کولکن، و زبانگنجشک در فردای یخبندان ماه اکتبر چهرۀ زمستانی داشتند؛ برگهای آنها ریخته بود و صدای بادی که از طرف خاور میوزید و از میان شاخههای لخت آنها عبور میکرد یادآور صدای گربۀ وحشتزده و ترسیده در حال فرار بود. حالا صدای نالۀ درختان صد سالۀ بلوط بهگوش میرسید که برگهای زرد مایل به قهوهای آنها از شاخه جدا شده و روی سرخسهای خشک داخل برکه میافتاد.