این رویکرد که با رویکردهای قدیمی ایمنی تفاوت دارد، فرض را بر این گذاشته که فرایندهای اجرایی به دلیل پیچیدگی سازمانها و تنوع در محیط، همیشه بهروز یا کارآمد نیستند. عدم پیروی از قوانین به جای یک سرپیچی، بهعنوان یک محرک برای تحلیل وضعیت در نظر گرفته میشود. ما مخصوصا تنها زمانی که شرایط نامساعد و منابع اندک هستند، روی نظر خود پافشاری میکنیم و به دنبال این هستیم که بفهمیم کار دقیقا چگونه انجام میشود. ما چارچوبی از قوانین را همراه با یک سرپرست ارشد ایجاد میکنیم و سپس مسئولیت هر گونه استثنایی را بر گردن این سرپرست میگذاریم. بهجای استفاده از «خطای انسانی» بهعنوان علت یک رویداد نامطلوب، هدف ما این است که توضیح دهیم چه چیزی منجر به آن اتفاق شده است: ما فرض میکنیم که این خطا یک علت زیربنایی دارد؛ مانند طراحی سیستم، آموزش، نظارت یا اهداف ناسازگار. تشخیص میدهیم که حاشیههای اطمینان در غیاب رویدادهای نامطلوب دائما از بین میروند. ما معتقدیم که اهداف عددی در شفافیت وضعیت و درک کردن آن اختلال ایجاد میکند. ما میدانیم که در پیِ یک رویداد نامطلوب، درد، غرور، هزینهها و جلبشدن توجه عموم به دغدغههایی آزاردهنده تبدیل خواهند شد، در نتیجه یک جایگزین برای شکل سنتی «بهسازی بیطرف» به شما پیشنهاد خواهیم کرد.