ماشینی گرانقیمت با شیشههای تیره از پیچ خیابان میگذرد. مانند ماشینهای تشریفات که مقامات سیاسی را منتقل میکنند حرکت میکند. به آهستگی در برابر یک برج بلند مرتبه و شیک توقف میکند. راننده پیاده میشود و در عقب ماشین را باز میکند. فردی هم از در به اصطلاح سمت شاگرد پیاده میشود و حواسش به خیابان و ماشین است. راننده که در عقب را کاملا باز میکند، مردی با لباسهایی مرتب، آراسته و شکیل پیاده میشود. راننده دوباره پشت فرمان مینشیند و مردی دیگری در کنار او قرار میگیرد. نیم قدم از او عقبتر گام برمیدارد، حرکاتش طوریست که انگار محافظ اوست. آنها وارد برج میشوند همزمان با ورود آنها یک ماشین دیگر، همان مدل، همان طرح، همان رنگ، مقابل برج توقف میکند. دوباره راننده پیاده میشود و در عقب را باز میکند. فردی آراسته قدم به خیابان میگذارد و نگاهی به برج میاندازد.