درباره مجموعه قصه های حسنی و سارا ، سارا اسراف نمی کنه جلد 6
سارا خسته و بی حوصله زا مدرسه برگشته بود. چون اون روز ورزش داشتند و حسابی بازی کرده بود. سارا، ناهارش را خورد و تصمیم گرفت که خیلی زود به سراغ تککالیف مدرسه اش برود. دفتر فارسی اش را آورد و نشست تا مشق هایش را بنویسد. هر خطی که می نوشت، وقتی یک کلمه ی اشتباه داشت یا یک جمله را جا می گذاشت، کاغذش را پاره می کرد و دور می انداخت؛ اما چون دقت نمی کرد، باز هم اشتباه می نوشت و دوباره کاغذش را پاره می کرد.