کتاب «از خاک و خاکستر» کتابی است که در آن میتوان به معنای واقعی کلمه درهم آمیختن و از نو متولد شدن را یافت. نام کتاب از حرفهی خانوادگی شخصیت اصلی داستان که شیشهگری است گرفته شده و اشارهای است به مواد سازندهی شیشه. و استعارهای است از زیباییای که از هیچ خلق میشود؛ تولدی دوباره از خاک و خاکستر.
این کتاب حول حوادث جنگ دوم جهانی و اشغال ایتالیا به دست آلمانها میگذرد و موضوع اصلی کتاب مصائبی است که در اثر سیاستهای پاکسازی نژادی هیتلر بر سر یهودیان آمده و موجب دستگیری و مرگ بسیاری از آنها شده است، که در این میان «ایوا رسلی» و «آنجلو بیانکو»، شخصیتهای اصلی داستان، حماسهای از عشق و تلاش برای بقا میسازند.
وقتی کتاب را خواندم، قصدی برای ترجمهی آن نداشتم، به ویژه آن که حساسیتهای زیادی در خصوص واقعهی هولوکاست و نقش آن در وقایع تاریخی وجود دارد. ولی دیدن خبری از میانمار در تلویزیون نظرم را تغییر داد و مرا به فکر فرو برد: مگر همین وقایع هم اکنون در حال وقوع نیست؟ مگر هم اکنون صدها هزار مسلمان در میانمار به دلیل دین و نژادشان آواره و به کام مرگ فرستاده نمیشوند؟ مگر هزاران ایزدی به خاطر اعتقاداتشان توسط شبه نظامیان داعش سلاخی و بی خانمان نشدهاند؟ چرا یهودیان اسرائیل که چنین از تبعیض نژادی رنج کشیدهاند، خود به یکی از بزرگترین تبعیضگران نژادی در جهان تبدیل شدهاند؟ چه تفاوتی بین یهودیان، مسلمانان و پیروان سایر مذاهب وجود دارد؟ چرا باید انسانها به خاطر نژاد و اعتقاداتشان محکوم به مرگ شوند؟
در واقع این کتاب بیانگر تلاشهای انسانهای آزاده برای نجات جان بشریت است، و به ما میگوید ارزشهای بسیاری فراتر از نژاد، رنگ پوست، ملیت، زبان و مذهب وجود دارد که انسانها را به هم پیوند میدهد. پیامی که اگر توسط همه آدمیان درک شود جهانی به مراتب زیباتر خواهیم داشت. بنا بر این، کار ترجمه این کتاب را آغاز کردم و امیدوارم مورد پسند خوانندگان عزیز قرار گیرد. در پایان از تمام عزیزانی که مرا در این راه حمایت و راهنمایی کردند تشکر و مقدمه را با این عبارات از متن کتاب به پایان میرسانم :
«اگر خدا، تنها خدای بعضی از فرزندانش باشد که خدا نیست... هست؟ چه همه فرزندانش او را به یک نام بخوانند و چه نخوانند. من پدرم را «بابا» صدا میزنم. آنجلو از پدرش با لفظ «پاپا» نام میبرد. اینکه چطور صدایش میکنیم چه اهمیتی دارد؟ اگر دعایمان خالصانه باشد، اگر عشقمان به او ما را به عشقورزیدن، خدمتکردن، بخشیدن و انسان بهتری بودن رهنمون شود، چگونه دعا کردنمان چه اهمیتی دارد؟
اما به گمانم داشته باشد. متأسفانه، دارد؛ زیرا که دعاهای من میتوانست مرا به کشتن دهد. ایوا رسلی».