دو مرد در خاموشی به کمین نشسته بودند و نگاه تیز و جستوجوگر خود را به هر سو میانداختند. یکی اندک سالخورده و با ظاهری باشکوه و آراسته به چشم میآمد و دیگری جوانتر و با قامتی تناور و شگرف. کمی دورتر از آن دو نیز چندین مرد با جنگافزارهایی بر دوش و کمر، در پوشش درختان، ایستاده بودند. مردانی که رزمجامهای یکدست داشتند و همگی نیرومند و جوان مینمودند؛ حتی در آماده ایستادن و نگه داشتن جنگافزار بر تن و مراقبت از هر سوی آرایشی خاص داشتند که نشان از آزمودگی و مهارت بسیارشان بود.
پس از انتظاری طولانی، سرانجام دیدگان جستوجوگر آن دو مرد، جنبشی در دوردست را شکار کرد و بیدرنگ نگاهی به هم بردند. واکنش پرشتاب بعدیشان نیز نشاندن تیر بر چله کمان بود و بستن یک چشم و خیره شدن به دوردست. شکی در حرکت یک چهارپا نبود؛ اما آن جانور چنان تیزپا بود که هر لحظه سایهاش در میان درختان پیدا و به تندی پنهان میشد.
ـ این دیگر چگونه حیوانی است!