یاسمین سرگرم خواباندن عروسکش «سارا» بود. سارا را درون گهواره ی کوچکش گذاشت و آرام آرام تاب داد. مادر به اتاق آمد و گفت: یاسمین دخترم، اتاقت خیلی نامتربه، لطفا هرچه زودتر مرتب کن!
مادر از اتاق بیرون رفت. یاسمین با خودش فکر کرد که بعدا هم می تواند اتاقش را مرتب کند.
- از متن کتاب -