مبادله و فروش کالاها از ابتدای شکلگیری تمدن وجود داشته است، از زمانیکه انسانها پس از انقلاب کشاورزی توانستند محصولی مازاد بر نیاز خود تولید کنند دست به مبادله و تجارت زدند تا بتوانند با فشار اضافه تولید خود،آن چیزی را که میخواهند به دست بیاورند. بسیاری از ما درباره مسیرهای تجاری مختلفی نظیر راه ابریشم شنیدهایم. این مسیرهای تجاری، کالاهایی را از شرق دور تا غرب اروپا انتقال میدادند. با این حال هیچ گاه در دنیای معاصر مبادله و خرید و فروش به اندازه امروز گسترده نبوده است، تلاش برای گسترش تجارت آزادانه همزمان با انقلاب صنعتی شدت گرفت و به تدریج بیشتر شد. امروزه پیماننامههای گستردهای برای تجارت آزاد میان کشورهای مختلف وجود دارد که مبادله را نسبت به گذشته آسودهتر کرده است. علاوه بر این، مطالعه و تحقیق درباره روشهای نوین بازاریابی نسبت به گذشته رشد بسیار چشمگیری داشته، امروزه بسیاری از ما با کتابهای مختلفی در حوزه بازاریابی مواجه میشویم. یکی از این کتابها که رویکردی نوین به بازاریابی ایجاد کرده است، کتاب نفروشی فروخته میشوی نام دارد.
- درباره کتاب:
فروش بر روی زندگی همه انسانهای کره زمین تاثیر میگذارد. توانایی برای فروختن نشاندهنده آن است که ما از مهارتهایی نرم برای گذران امور و زندگی خود برخوردار هستیم. شاید فکر کنید که فروشندگی یک شغل مخصوص است اما قضیه متفاوتتر از اینهاست. بسیاری از ما در طول زندگی خود فروشندگی میکنیم و این کار را نمیتوان یک شغل یا حرفه دانست، با این حال داشتن مهارت فروشندگی نقشی مهم در بهبود کیفیت زندگی ما ایفا میکند. کتاب نفروشی فروخته میشوی میخواهد به ما بگوید که موفقیت هر انسان در زندگی خود به تواناییاش برای فروش چیزی به دیگران بستگی دارد. اما این جمله به چه معناست؟ چگونه میتوان یک معلم را به عنوان فروشنده در نظر گرفت؟ معلمان با مهارتی که دارند دانش و آگاهی را در اختیار دانشآموزان قرار میدهند. به هر میزان که یک معلم بتواند دانش کاربردی بیشتری به دانشآموزانش یاد دهد و برای موفقیت در این امر از روشهای نوین و جدیدتری استفاده کند، اقبال بیشتری برای پیشرفت کردن خواهد داشت و درآمد بیشتری را نیز به دست خواهد آورد. زیرا او توانسته به خوبی یک نیاز را شناسایی کند و برای رفع آن نیاز پاسخ مناسبی در نظر بگیرد. علاوه بر این، آن معلم سبب شده است تادیگران از او خوششان بیاید و مطلوبیت زندگی خانوادهها و خود دانشآموزان را افزایش داده است. پس کار او نیز چندان بیشباهت به یک فروشنده نیست. یک فروشنده در وهله اول نیاز شما را شناسایی میکند و برای رفع نیاز شما، کالا یا خدمتی را به شما اراغئه خواهد داد، شما نیز با انجام یک محاسبه ذهنی و کسب اطلاع از کالا یا خدمت، تصمیم میگیرید که آن را خریداری کنید یا خیر. پس فروشندگی پیش از آنکه یک شغل باشد نوعی سبک زندگی است. ما عملا در هر شغل و جایگاهی که قرار گرفته باشیم مشغول خرید یا فروش چیزی خواهیم بود. کار کردن ما در یک شرکت به معنای فروش نیروی کار و زمانمان در ازای دریافت حقوق و اعتبار اجتماعی است. ما میتوانستیم به جای کار کردن، وقت خود را صرفا خوابیدن یا آفتای گرفتن در ساحل کنیم. اما ترجیح دادهایم که به پول نیاز بیشتری داریم پس با در اختیار گذاشتن زمان و مهارتهای خودمان، درآمد کسب میکنیم.