ریچل کین، نام مستعار رکسان لانگ استریت کنراد، نویسنده آمریکایی داستانهای هیجانی ترسناک است. او از سال ۱۹۹۰ به نوشتن و انتشار داستانهای کوتاه و رمان پرداخت. کتابهای او، از جمله کتاب پرطرفدار «شکار هیولا» از جمله رمانهای پرفروش دنیا هستند.
ریچل کین در سال ۲۰۲۰ به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت. او از دنیا رفت اما آثارش همچنان از سوی دوستدارانش هم شنیده میشود و هم خوانده میشود.
اگر یادتان باشد در قسمت قبل داستان صوتی «شکار هیولا»، کانر در اتاقش را قفل میکند و پس از پنهان شدن در کمد، و کلنجار رفتن زیاد با خود، با پدرش تماس میگیرد. او برای یک لحظه احساس میکند دلش میخواهد صدای پدرش را بشنود.
هنگامی که تلفن بوق میخورد، نفسش در سینه حبس میشود و صدای تپش قلبش را میشنود.
پس از شنیده شدن اولین صدای بوق، اتفاق عجیبی رخ میدهد. چیزی که موجب میشود دستهای کانر از هیجان بلرزد و از شدت هیجان و نگرانی، صدایش بلند شود و دیگران متوجه رفتار غلطش شوند. او نمیداند در این شرایط بحرانی دقیقا چه عکسالعملی باید نشان بدهد!
حالا سوالات جدیدی ذهنش را مشغول کرده که باید پاسخی مناسب برای همه آنها بیابد.
هنوز هم برای کانر یافتن پاسخ این سوال مهم است که آیا واقعا مادرش هم همدست پدرش در رخ دادن آن جنایات بوده است یا نه؟ اصلا، آیا حرفهایی که درباره پدرش میگویند واقعی است؟ آیا او یک قاتل است؟!