ای.گلدتسیهر اسالمشناس مشهور گفته است»اگر پس از پیامبر امکان داشت پیامبر دیگری ظهور کند، در آن صورت تنها غزالی چنین شخصی بود.«اگرچه عرفان باغزالی در اسالم آغاز نشده است و بزرگان بسیاری شاید بسیار دیرتر و دورتر از او این راه را ردرنوردیدهاند که شرح چند تنی از آنان را میتوان در تذکرة اولیای عطار خواند، اما این نخست امام غزالی است که چون از تبار حکیمان کالمی است، دست به قلم میبرد و در شرح مبانی تصوف آنچه نوشتی است را در کتب متعدد خود به ویژه احیاءالعلوم و کیمیای سعادت به زبان عربی و فارسی مینویسد. ولی این نوشتار تنها تاثیر بزرگ او بر اندیشهی روزگار خود نیست. ی. آ. برتلس شرقشناس بزرگ روس در بارهی او در کتاب تصوف و ادبیات تصوف میگوید»غزالی عناصر عرفانی تصوف را به دین افزود و بدینسان عناصر احساس و عشق، به سنت خشک رمق و هیجان بخشید... و از سوی دیگر روشی نرمشپذیر در تصوف به وجود آورد که در آن عناصر نامعقول و مرتاضانه به حداقل کاهش یافت.«و این همه تنها از عهدهی کسی بر میآمد که هر دو سوی فقاهت و تصوف را آزموده بود. اینگونه او توانست نه فقط دو ِ بال تفکر ایرانی ـ اسالمی یعنی عرفان و دین را در آن قرون پر هیاهو با هم آشتی دهد و هماهنگ سازد بلکه با قلم توانمند خود این طفل نوپا را به همگنان خود به خصوص پارسیزبانان بنمایاند تا پس از او نسلی از مردان عارف و ادیب پا بر این خاک گذارند و در این مکتب ببالند و جهانی را حیران اندیشه و کالم خود سازند.