در بخشی از کتاب عشق اثر ناهید سمائی میخوانیم: آنگاه که دلت از مردمان گرفته شود، آنگاه که بغض عجیبی قلبت را فرا گیرد و تو همصحبتی امین نداشته باشی به خواندن روی آور که بسیار تو را آرام خواهد کرد؛ شاد و آزاد. کسانی که با کتاب خو گرفتهاند خود میدانند که اکنون چه میگویم ولی روی سخنم با کسانی است که با کتاب بیگانهاند و کتاب برایشان غریبهای بیش نیست. روی سخنم با تو دوست نازنینم هست که برای آرام کردن روح خود به چیزهایی پناه میبری که خودشان عامل برهمزدن روح و ران تو هستند. اگر کتابخوان نیستید حداقل یک بخش از هر کتابی را که دوست دارید بخوانید، اگر باز هم نتوانستید یک صفحه بخوانید، اگر باز هم برایتان مشکل بود لطفاً یک بند را بخوانید و هر روز به خودتان قول بدهید با خواندن روح و جسمتان را از بند آزاد کنید و ارتقا بخشید.