این روزها کتابهایی در سطح دنیا متداول شده که بسیار کوتاه هستند، شاید بشود اسمشان را گذاشت:کتابک، خواندنیهای کوتاه یا کتابچه. از قضا این «خواندنیهای کوتاه» بسیار مورد استقبال قرار گرفتهاند.
نوولا در همین راستا تهیه شده است، «نوولا» مجموعه کتابهای کوتاه و پرکاربردی است که به تلاش انتشارت نوژین مهیا شده است. وجه تمایز «نوولا» این است که شما با مطالعۀ آنها میتوانید در کمترین زمان خودتان را در حال و هوای رمانهای بسیار پر حجم کلاسیک، احساس کنید.
ما شاید برای اولین بار یک ترجمۀ معتبر و دقیق از چکیدهرمان های کلاسیک به فارسی گردآوردهایم. قابل توجه است که این چکیدهها به دست یک نویسندۀ انگلیسیزبان به شیوۀ دقیق و علمی نوشته شده و هدفش ایجاد انگیزه به مطالعۀ ادبیات کلاسیک است.
پس دیگر نیازی نیست برای مطالعۀ رمانهای محبوب خود، کتابهایی قطور تهیه کنید؛ «نوولا» چکیدههایی مفید و دقیق از رمانها برای شما فراهم آورده تا اگر به رمانی خاص علاقه داشتید، به مطالعۀ نسخۀ کامل آن هم بپردازید و از خواندن ادبیات کلاسیک لذت بیشتری ببرید.
در اینجا خلاصه رمانِ «طلسم» برای شما فراهم شده است.
"سِر کنت که شوالیهای اسکاتلندی است به تنهایی در حال عبور از بیابانی در جوار بحرالمیت است. او مقصد ظهرگاهش را از دور میبیند: چندین نخل درکنار یک چاه. وقتی نزدیک میشود، متوجه کسی میشود که از لابلای درختان حرکت میکند؛ آنگاه مردی اسبسوار را میبیند که چهار نعل به سویش میتازد. او سلحشوری سارازنی است؛ خود را برای رزم مهیا میکند. هنگام رویارویی، سر کنت از اسبش انداخته میشود و به خاک میافتد. اما وقتی سارازنی از اسب پیاده میشود و به سمتش میآید، سر کنت کمربندش را میگیرد و شمشیر و تیردانش را از او جدا میکند؛ شوالیۀ مسلمان که خلع سلاح شده –و بعداً خود را شیرکف معرفی میکند – دست راستش را مقابل کنت میگیرد و اعلام متارکه از رزم میکند. هر دو سوار بر اسب میشوند، دو دشمن اکنون رفیق شدهاند و در کنار هم به سوی نخلها میتازند."