کسی که خواهان پی بردن به موضوع تکامل انسان از انواع پیشین است احتمالاً به این مسئله میپردازد که آیا انسان از نظر ساختار جسمانی و ذهنی با دیگر جانداران متفاوت است. اگر پاسخ مثبت است، آیا این تفاوتها قابلیت انتقال به اخلاف را دارند؟ آیا این تفاوتها وجه تمایز انسان با سایر جانداراناند؟ آیا علل این تفاوتها تحت تأثیر همان قوانین عمومی مشابه سایر جانداران زنده میباشند؟ آیا ارتباطی میان اثرات ارثی استفاده و یا عدم استفاده از اعضای بدن میان انسان و سایر جانداران وجود دارد؟ آیا انسان تابع همان ناهماهنگی ناشی از توقف رشد و مضاعفسازی اعضای بدن است؟ آیا او هیچ نشانهای از بازگشت بهسوی ساختارهای اولیه در پی این ناهنجاریها از خود بروز میدهد؟
ممکن است این مسئله مطرح شود که تفاوت میان نژادهای مختلف انسان باعث ردهبندی خاص و جداگانه آنان میشود و اینکه چگونه در زمین پراکنده شدند و غیره. آیا انسان، با وجود تنازع برای بقا، گرایش به ازدیاد با چنین میزان سریعی را داراست؟ آیا این ازدیاد منجر به تغییرات مفید می شود که در ذهن و جسم حفظ و مضرات آن حذف خواهند شد؟ آیا در هر دورهای نژادهای انسان یکدیگر را مغلوب میکنند که سرانجام منجر به جایگزینی و انقراض عدهای شود؟ نخست خواهیم دید که چقدر ساختار بدنی انسان اثراتی هرچند پیچیده یا ساده را از خویشاوندان اولیه خود نشان میدهد. در قسمتهای بعدی مقایسه قدرت ذهنی انسان با جانداران دیگر بررسی خواهد شد.