جوامع علمی که به مطالعهس رفتار سوءمصرف مواد شیمیایی میپردازند رفتار عادتوار را به وابستگی ربط دادهاند. همین چارچوب که برای سوءمصرف کنندگان مواد شیمیایی به کار میرود شبیه به استانداردهایی است که فردی با رفتار جنسی اجباری دارد. استفاده از مواد شیمیایی یا رفتار اجباری غیرقابل کنترل میشود چون اعتیاد نیازی است که دائماً افزایش مییابد. این رفتار اجباری باعث اعتیاد جنسی میشود تا لحظات درماندگی را احساس نماییم. این مسیری نیست که فرد بخواهد در آن پیش برود. شروع در ابتدا آهسته است اما به تدریج افزایش مییابد. به طور کلی وقتی روی زندگیتان تأثیر میگذارد نیاز به برداشتن گامی روبه عقب دارید تا با آن مبارزه کنید. داشتن رابطه جنسی هنجار است. ولی زمانی تبدیل به مشکل میشود که به تدریج زندگیتان را نابود کند. به مرور زمان تابآوری افزایش مییابد و مصرف بالاتر میرود که این منجر به پیامدهای منفی خواهد شد. این مانند معتادان به مواد است. مغز سازگار یافته باعث میشود فرد معتاد بیشتر و بیشتر مصرف کند. احساس خوبی که هورمونها در مغز ایجاد میکنند مثل هورمون دوپامین باعث هیجان و لذت میشود اما منجر به اعتیاد هم میشود. این افزایش تأثیرات مواد شیمیایی بر مغز باعث تجربهی دو نوع رفتار میشود:
۱- فردی که رفتار خاصی را انتخاب میکند.
۲- رفتار خطرپذیری، انواع جدید تجربیات برای رسیدن به نتایج یکسان است؛ بنابراین به این ترتیب آنها به دنبال اشکال خطرناک رفتار جنسی هستند منجمله رفتارهایی که نباید انجام دهد و سپس رفتارهایی که باید انجام دهد. این تأثیر نوروشیمیایی تابآوری است.
تغییرات نوروشیمیایی طبق افکار و رفتار تغییر میکنند. یک معتاد جنسی وقتی تنها یا بیحوصله میشود میتواند فانتزیهای جنسی داشته باشد که بالطبع تحریک جنسی در مغز رخ میدهد که هورمون لذت برای ارتقای خلق آزاد میشود. برای معتادی که پریشان، مضطرب و ترسیده است هورمونها پس از فانتزی جنسی آزاد میشوند و خلقش پایین میآید. در هر دو مورد، این دو نوع رفتار در معتادان جنسی خلق را بالا و پایین میبرد که به هیجان آن لحظه وابسته است. معتادان جنسی به پیامدهای آسیبرسان رفتارشان توجه نمیکنند. برعکس، آنها دست به انکار زده، عوارض منفی را ناچیز شمرده و فعالیت خود را بدون نگرانی در مورد عواقب آن ادامه میدهند.