می گویند آثار کلاسیک ادبیات جهان تمامی ندارند، یعنی، در طول سال ها و دهه ها، این آثار معانی و زوایای جدیدی پیدا می کنند که باز می توان آن ها را خواند و بازخوانی کرد. به همین دلیل هم، از این دسته آثار نسخه های مختلف و روایت های گوناگونی وجود دارد که هر یک از آن ها در واقع بخشی از معانی مضمر در این آثار را برجسته می سازند.
شاهکار سروانتس، دن کیشوت و نیز این بازنویسی دوست داشتنی، روان و خواندنی از این اثر نیز، از این قاعده مستثنی نیستند.
جیمز بالدوین تلاش کرده است دن ک یشوت را، با حذف تطویل های نامناسب برای نوجوان و نیز آسان کردن برخی از مضامین و گره های پیچیده ی داستان، به اثری دوست داشتنی و خواندنی برای آن ها تبدیل کند.