کتاب مرد مسافر داستانی عاشقانه از محمدحسین مهرنوش است. این داستان از عشق و درد دوری و لحظه خوش وصال می گوید و سنگ هایی که یک عاشق باید از سر راهش کنار بزند.
مرد مسافر، داستان مردی ایرانی به نام فردوس است که به دختری عرب به نام صبا دل باخته است. عشقی که چشمانش را کور کرده و او را به انجام هرکاری که به معشوقش، برساند وامی دارد. در این میان، پسرعموی صبا که او هم از عاشقان این دختر است، در هیات مسافری ظاهر می شود و جلوی پای فردوس سنگ می اندازد، مگر بتواند او را از تصمیمش منصرف کند.