درخت گل را«چمن» می خواندیم، چمنِ آتشی، چمنِ صد برگ و چمن گلاب. همین دو سه تا را داشتیم که بر کرانۀ جوی آب روییده بودند، جویی که عرض صدمتری باغ را می پیمود و از زیر دیوار غربی بیرون می رفت.
چمنها از نیمه های اردیبهشت خوشه می بستند بویژه چمن گلاب که ساقه های ترد و نازکش از بسیاری خوشه ها سَرخم میکرد. غنچه ها درنیام سبز همین خوشه ها، آهسته آهسته درشت می شدند و جا باز میکردند تا آن که در خرداد ماه، در آن نیام سبز ترکهایی پیدا می شد و رنگهای شورانگیز سرخ و صورتی و سفید از خلال همین ترکها چشم را میگرفت و به روزی چند از آن جا که به دلیل زیبایی بسیار تاب مستوری نمیداشتند، می شکفتند و چمن رنگ می گرفت از برگهای شاداب گل، رنگ گرفتنی دلپذیر و جان بخش. خرداد و تیر باغ، اقلیم عطر بود، مرز دیوانه کنندة بوی گل بود و این هر سه درختِ گل، غوغای رنگ و بوی را به اوج می رساندند.
- از متن کتاب -