0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  بیمار خاموش نشر انتشارات نسل روشن

کتاب بیمار خاموش نشر انتشارات نسل روشن

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره بیمار خاموش
نمی‌دانم چرا این‌ها را می‌نویسم. این درست نیست. شاید من واقعا می‌دانم و فقط نمی‌خواهم که پیش خودم اعتراف کنم. حتی نمی‌دانم چه چیزی اسم‌اش را بگذارم این چیزی که الان در حال نوشتن‌اش هستم اگر اسم‌اش را یادداشت روزانه بگذارم، یک کمی ‌اغراق‌آمیز است. انگار که حرفی برای گفتن ندارم. آنه فرانک یک دفتر یادداشت روزانه داشت، نه یک کسی مثل من. اگر اسم این را بگذارم شرح‌حال‌نویسی کمی ‌رسمی ‌به نظر می‌رسد. انگار که هر روز باید بنویسم و من این را نمی‌خواهم، اگر قرار باشد که هر روز بنویسم تحمل‌اش برایم سخت است. شاید اسمی ‌برایش نگذاشتم مثل یک چیز بی‌نام و نشان که گاهی چیزی درون‌اش بنویسم. بله همین خوبه. وقتی روی چیزی اسم می‌گذاری، باعث میشه همه‌ی‌ جوانب رو نبینی، وگرنه اسم چه اهمیتی دارد. شما تمرکز می‌کنید روی عنوان که کم ‌اهمیت‌ترین قسمت ماجراست، دقیقا مثل نوک کوه‌یخ! من هرگز با کلمات آنقدر راحت نبودم یعنی من همیشه افکارم را نقاشی می‌کنم و خودم را با تصاویر بیان می‌کنم. بنابراین اگر به‌خاطر گابریل نبود، هرگز شروع به نوشتن نمی‌کردم. اخیراً فکر کردن به چند موضوع باعث افسردگی من شده است. من خیال می‌کردم این افسردگی‌ام را خیلی خوب پنهان کردم، اما گابریل متوجه شد. البته که او متوجه شد، چون به هر چیزی دقت دارد. گابریل از من پرسید که اوضاع نقاشی‌هایت چطور است؟ و من گفتم خوب نیست. او یک لیوان نوشیدنی به من داد و درحالی‌که آشپزی می‌کرد من روی میز نشسته بودم. من خیلی دوست داشتم گابریل را هنگام چرخیدن در آشپزخانه تماشا کنم. او یک آشپز فوق‌العاده، با سلیقه و منظم بود و کارهایش را با حرکات رقص‌گونه‌ای انجام می‌داد، برخلاف من که فقط ریخت و پاش می‌کنم. گابریل گفت: «حرف بزن» - حرفی ندارم، جز این‌که گاهی اوقات ذهنم بدجور درگیره. حس می‌کنم دارم توی باتلاق غرق میشم. - چرا افکارت رو روی کاغذ نمیاری؟ یه جور خاطره‌نویسی که ممکنه بهت کمک کنه. - حق با توعه، سعی می‌کنم که بنویسم. - عزیزم فقط نگو، انجامش بده. - باشه. گابریل نق می‌زد که چرا نمی‌نویسی ولی من هیچ کاری نمی‌کردم. او چند روز بعد از این ماجرا، این دفترچه یادداشت را بهم هدیه داد. این دفترچه یک جلد چرمی ‌مشکی و صفحات ضخیم خالی داشت دستم را روی صفحه‌ی اول‌اش کشیدم، لطافت آ‌ن‌را حس کردم. پس مدادم را تیز کردم و شروع به نوشتن کردم. البته حق با گابریل بود؛ روحیه‌ام بهتر شد. این سبک نوشتن بهم آرامش میده و فضایی ایجاد شد که خودم را بیان کنم، فکر می‌کنم یک جور درمان است. با این‌که گابریل مستقیماً چیزی بهم نگفت اما من از رفتارش متوجه می‌شدم که نگرانم است و اگر صادق باشم دلیل اصلی این‌که پذیرفتم نوشتن را شروع کنم فقط به‌خاطر گابریل بود؛ که نشان بدهم حالم خوب است. تحمل این‌که او نگرانم باشد را نداشتم حتی نمی‌خواستم که باعث هیچ گونه غم و نگرانی و دردی برای او باشم. من گابریل را خیلی دوست دارم و بدون شک تنها عشق زندگی من است. گاهی اوقات فکر می‌کنم اون‌قدر عاشق و شیفته‌ی او هستم که این عشق می‌تواند من‌را در هم بشکند. نه، نمی‌خواهم در مورد این عشق چیزی بنویسم. قصد دارم این دفتر مکانی برای ثبت ایده‌ها و تصاویر شاد هنرمندانه‌ای باشد که به من الهام می‌شود، ایده‌هایی که موجب تاثیر خلاقانه‌ای در من می‌شود. من فقط می‌خواهم افکار مثبت، شاد و طبیعی را بنویسم نه فکرهای احمقانه.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۸۶ مگابایت
تعداد صفحات
364 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۲:۰۸:۰۰
نویسندهالکس مایکلیدیس
مترجمسجاد عبداللهی
ناشرانتشارات نسل روشن
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۷/۲۰
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۸۶ مگابایت
۳۶۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
43,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
بیمار خاموش
الکس مایکلیدیس
انتشارات نسل روشن
منتظر امتیاز
43,000
تومان