نام اصلی برنابا، یوسف است و از نخستین افرادی بوده که به حضرت عیسی علیه السلام ایمان آورده است. کتاب اعمال رسولان و نامه های پولس بر این سخن گواهی می دهند، و بر اساس انجیلی که بنام اوست، در هنگام فرود آمدن انجیل حاضر بوده و نخستین فردی بوده که به عیسی علیه السلام ایمان آورده است و حتی پیش از فرود آمدن انجیل، عیسی علیه السلام را بخوبی می شناخته است. برابر آنچه که در نوشته های دهه های نخستین مسیحیت باقی مانده، وی سنگسار و به شهادت رسیده و عمو زاده اش مرقس او را به خاک سپرده است. در برخی منابع، شهادت وی به گونه ای دیگر آمده است. این امور نشان می دهد که برنابا در زمان آغاز و گسترش مسیحیت، نقش برجسته ای داشته و یک شاگرد عادی و معمولی نبوده است. اما پولس یک قاضی یهودی بود که به آزار و اذیت مسیحیان نخستین می پرداخت. او پس از چندی، مدعی شد که در مکاشفه ای، عیسی علیه السلام را دیده و از آن پس، از شکنجه و تعقیب مسیحیان دست کشید. شاگردان در آغاز از پذیرفتن پولس در میان خودشان می ترسیدند تا اینکه برابر گواهی عهد جدید، برنابا که گمان می نمود وی در ادعای خود صادق است، پادرمیانی کرد و شاگردان هم پولس را درمیان خودشان پذیرفتند. از این مطلب چنین بدست می آید که برنابا مورد اعتماد شاگردان بوده و در آنان نفوذ داشته است. درکتاب اعمال رسولان ۹: ۲۶ و ۲۷ می خوانیم: «و چون سولس(پولس) به اورشلیم رسید، خواست به شاگردان ملحق شود، لیکن همه از او بترسیدند زیرا باور نکردند که از شاگردان است. اما برنابا او را گرفته، به نزد رسولان برد و برای ایشان حکایت کرد که چگونه خداوند را در راه دیده و بدو تکلم کرده و چطور در دمشق به نام عیسی به دلیری موعظه می نمود...» پولس در نامه به کولسیان می نویسد: «اَرِستَرخُس همزندان من شما را سلام میرساند و مرقس عموزاده برنابا که درباره او حکم یافتهاید هرگاه نزد شما آید او را بپذیرید»(۴: ۱۰) از این نوشته پولس سفارش وی به احترام کردن برنابا بدست می آید و اینکه مرقس عموزاده برنابا بوده و یکی از چهار انجیل رسمی بنام مرقس است. پولس در نامه به غلاطیان می نویسد: «پس چون یعقوب و کیفا و یوحنا که معتبر به ارکان بودند، آن فیضی را که به من عطا شده بود دیدند، دست رفاقت به من و برنابا دادند تا ما بسوی امت ها برویم، چنانکه ایشان بسوی مختونان...» (۲: ۹) همچنین در کتاب اعمال (۱۳: ۱ و۲) می خوانیم: «و در کلیسایی که در انطاکیه بود، انبیاء و معلم چند بودند: برنابا و شمعون ملقب به نیجر و لوکیوس قیروانی و مناحم برادر رضاعی هیرودیس تیتراخ و سولس(پولس). چون ایشان در عبادت خدا و روزه مشغول می بودند، روح القدس گفت: برنابا و سولس را برای من جدا سازید از بهر آن عمل که ایشان را برای آن خوانده ام.»