نصوص دینی مانند دیگر متون، نشأت گرفته از یک فضای فرهنگی ـ اجتماعی هستند و نباید از آغاز تا پایان کوشش برای فهم آنها، تنها به الفاظ یا اعتبارسنجی اسناد آن بسنده کرد؛ بلکه می بایست به مسائل مهمی از جمله عناصر زبانی و فرازبانی مرتبط با آنها نیز پرداخت. این عناصر همانند قرینه های مَقامی بوده و گویای شرایط اجتماعی ـ تاریخی ـ فرهنگی عصر صدور متن هستند که توجه به آنها و استفاده از دیگر دانش های بشری در کنار بهره گیری از روش های تحقیق مناسب، زمینه فهم صحیح و کامل نصوص دینی را فراهم خواهد کرد. اگرچه در منابع دینی از جمله آثار حوزه قرآن پژوهی و حدیث پژوهی بر فهم این دانش ها تأکید شده و تلاش شده است تا حد امکان با معرفی روش های مختلف تحقیق، زمینه تحلیل صحیح این نصوص ایجاد شود؛ ولیکن باید گفت که همچنان خلأهایی در این زمینه وجود داشته و قواعد و فرایند منطقی و منظمی برای فهم نصوص دینی اعم از آیات قرآنی و احادیث به طور کامل و جامع تبیین نشده است. ضرورت تأکید بر این مسأله آن است که بدون استفاده از روش های تحقیق مناسب برای فهم متن به مثابه ابزار تخصصی برای متن پژوهی، امکان فهم جامع و کامل و صحیح فراهم نشده و بالتبع نمی توان از محتوای غنی این نصوص ارزشمند و پرمحتوا در راستای توسعه جامعه اسلامی و نیل به تمدن اسلامی بهره جُست.