اساس دین مبین اسلام، بر نصح و خیرخواهی ابناء بشر بناشده و هدف آن، به اعلی علیین رساندن انسان است. هر مکتب، فارغ از الهی یا غیر الهی بودن، بنا به مبانی خود و همچنین اهدافی که برای جهان خلقت و انسان، تصویر مینماید، بایدها و نبایدهایی را بر انسان فرض میکند. اسلام نیز بر اساس جهانبینی خاص خود، فرائضی را بر عهده بشر در تمام شئون زندگی او قرار داده است و همچنین به کرّات دستور به تفکر در آیات الهی و تشخیص حق از باطل در این راه، نموده است. خداوند در جایجای قرآن راه رهایی انسان از باطل را، فقط و فقط برگزیدن و رعایت نمودن این بایدها و نبایدها از طریق تفکر کردن میداند. در اینجاست که مفهوم «تربیت» نمایان خواهد شد. اسلام رسالت تمام انبیاء الهی را تربیت انسان و رساندن این موجود از مرتبه طبیعت به مرتبه مافوق الطبیعیه و مافوق الجبروت، میداند. خداوند در قرآن کریم درباره نعمت وجود پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) در بین مؤمنان میفرماید: «لقد منّ الله علی المومنین إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا منقبل لفی ضلال مبین» (آل عمران: ۱۶۴) خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد هرچند قبلاً گمراهی آنان آشکار بود. بنابراین «تربیت نفوس» در جامعه اسلامی مدنظر قرآن، یکی از کلیدیترین اهداف پیامبران و بهتبع آن مصلحان اجتماعی است.