مترجم کتابی که دردست شماست ازخاطرات نوجوانیاش میگوید و از این که درطول چند دهه بخش قابل توجهی از آرزوهای سفرش واقعیت یافتهاند. سالها کار و زندگی در اندونزی، یک سال در روسیه و سفر به آفریقای جنوبی/ آلمان/ چین/ عربستان/ مالزی/ ترکیه/ روسیه سفید/ تایلند/ هند/ هنگکنگ/ امارات/ یونان که بیشترینشان ماموریتهای کاری در بخش خصوصی بوده، حاصل سالهای گذشته است؛ ولی آرزوی سفر به جاهایی را که هنوزندیده است دردل و جانش میپرورد.
صدها عنوان مطلب انگلیسی درمورد جاهای دیدنی ایران برای سایتهای گردشگری نوشته است. هفت داستان کوتاه و هشت کتاب ترجمه کرده که کتاب حاضر را عزیزترین و بهترین آنها میداند و به آن مباهات میکند. برای توصیف این داستان از واژههای حیرتانگیز- تکاندهنده - استادانه و غریب استفاده میکند.
«خالدحسینی زندگی قهرمانان فرعیاش را هم با همان مهارت و زیبایی و دقتی روایت کرده که زندگی قهرمانان اصلیاش را. آمرا آداموویچ، اودی، مادالاین، روشی، مارکوس، سلیمان، اِریک، تیمور، بابا ایوب، ژولیین، نیلا، نبی، عادل، سلیمان وچندین شخصیت دیگر. داستانی بسیار گیرا و غریب که درکابل، پاریس، سانفرانسیسکو، پیشاور، دهلی، تهران، مکزیکو و یونان و سانتیاگو میگذرد.