آفتاب در سایه روایت دختری است به نام سایه. دختری هجده ساله که برای جلب رضایت برادرش به کاوش درباره خداوند و پی بردن به ذات الاهی می پردازد. در این مسیر اتفاق کتاب منطق الطیر به دست او می رسد و از طریق این کتاب با هفت شهر عشق عطار آشنا می شود.
در این کتاب، ماجرای عبور ناآگاهانه سایه از هفت وادی (طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا) شرح داده شده است. سایه، که در «وادی طلب» دچار مشکلات فراوان و پیاپی می شود و تا مرز جنون پیش می رود، در «وادی معرفت» با قوانین کائنات آشنا می شود و با آن ها اوج می گیرد. قوانین ابدی کائنات، که تمامی انسان های موفق در تمامی عصرها از آن بهره گرفته اند. قوانین طلایی که موجب می شوند هر آرزومندی به آرزویش برسد و در واقع، تمام آنچه هر انسانی برای درک واقعیت وجودش به آن نیاز دارد.
داستان خیلی جذاب و گیرایی داشت و واقعا مبانی عرفان و ساده و قشنگ توضیح داد، آخر کتاب واقعا غافلگیرکننده بود (اینکه با خودت به وحدت برسی انگار با خدا به وحدت رسیدی). خواندنش توصیه میشه